دلخــــور ڪه میشَـوم , بغـض میــڪنم

می آیم پشـت صفحـه ی مانیتــورم

ڪامنـت مینویسـم ُ صورتڪ میگــذارم

صورتڪی ڪه میخنـددو پشتـش قایم میشــوم

ڪه فڪـــر ڪنی میخنــدمو بخنـــدی...


اشڪهایمـ میـــــــآیند و من مدام با صورتڪ مجازی ام میخندم ..



عشقم ؟؟؟


امروز میخواهم از کلافگی ام برایت بگویم ...


از اینکه امروز دقیقاً همین لحظه


چقدر بودنت را میخواهم ...


که باشی سر بر روی شانه ات بگذارم و


بگویم از حرف هایی که این روز ها


بغض می شود و در گلویم می ماند تا ...


تا مبادا دلِ نازکِ تو را برنجاند ...


که میخندم تا بغضم پنهان شود و تو


از صدایم هیچ نخوانی ...

.

.

.

ســالــها بــعــد


من در کنار یک مرد زندگی میکنم ،

مردی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب میشه،

مردی که شاید من زنِ رویاهاش باشم اما ،

اون هیچ وقت مرد رویاهای من نمیشه چون ،

رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...

جسمم کنار اون میخوابه اما ،

افکارم در کنار تو .


ســـالهـــا بعــد


بی هوا وقتی یادت میوفتم ،

... فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ ....

شاید اسم تورو گداشتم روی پسرم ،

سالها بعد ،

من زنیم که از عذاب وجدان داره میمیره ،

زنی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک مرد دیگست ،

زنی که به دوست داشتن های مرد دیگه پاسخ میده اما ،

نه از ته دل ...


ســالـــهــا بـــعــد


وقتی همه خوابن ،

میرم تو آشپزخونه و یه سیگار روشن میکنم ،

تو اون نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم ...

از سیگارم کام های عمیق میگیرم ،

و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟

در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم ، سیگارم رو به اتمامه ،

و من ،

با عذاب و با دلی پر از غم ،

باید برم کنار مردی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...

سالها بعد این موقع ،

تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما

من کنارکسیم که فقط هم خونم


سالها بعد


زنیم باموهای سفیدو چهره ای خسته

زنی که خیلی ها میشناسنش اما

اون باهیچ کس یادتو اشنانیست



ﻋﺸﻘﻢ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ؟

ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ؟

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﻢ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯿﺸﯽ ...

ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﺨﻨﺪﻡ، ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ

ﺗﺎ ﻧﻔﻬﻤﯽ ﭼﻤﻪ ﻭﻟﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﻤﻮ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮﺍﻝ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﻭ

ﻣﯿﮕﯽ : "ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﭼﻘﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻣﺎﺍﺍ "...

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﯾﺪﻭﻧﻪ ﯼ ﻣﻨﯽ ...ﻫﯿﭻ ﮐﺴﻮ ﻣﺜﻞ

ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ...

ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺟﻮﻭﻭﻧﻤﻮ ﺑﺪﻡ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻤﻮ ﺗﻮﺭﻭ

ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮐﻨﻢ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻢ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﺻﺪﺍﺕ ﺑﻬﻢ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﯿﺪﻩ ...ﺻﺪﺍﺗﻮ

ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﻠﺮﺯﻩ ...

ﻭ ﻫﺰﺍﺍﺍﺭﺗﺎ ﻭﻗﺘﯿﻪ ﺩﯾﮕﻪ ...

ﻫﻤﯿﻨﺎﺱ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ

ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺑﺸﻢ .

بسلامتی اون لحظه ای که از 


همه دنیادلت گرفته نه


 کسی روداری  باهاش دردودل کنی،


 نه دلت میخواد


 کسی روناراحت کنی،


 سکوت میکنی وتودلت


 میگی باشه "قسمت"


منم این بود...!!!